1- شتری کوهانش را سوهان می کرد کسی به او گفت این چه 1
کاریست که می کنی ؟ شتر گفت می خواهم اسب شوم. او
گفت بیچاره داری خر می شوی .شتر فوراً از سوهان کشیدن
دست برداشت ولی از ترس تا آخر عمرش به آیینه نگاه نکرد.
2- می گویند در بیابان استخوان شکسته هم غنیمت است ،ولی باید این مطلب به گوش سگها نرسد.
3- هرچه گرسنه تر باشی از دنیا سیرتر میشی .
4- از شدت نیاز چنان اشک ریخت که زیر پایش خیس شد ولی بجای
اینکه کمکش کنند به او تهمت زدند.
5- نانوایی که نان را به نرخ روز می فروخت مورد اعتراض قرار گرفت ، چون شب شده بود.
6- دل شیر می خواهد که با دم شیر بازی کند ولی اگر دل شیر نبود می شود با دم خروس بازی کرد به شرط اینکه از منقارش نترسید.
7- تا موش ماررا دید از ترس مو در بدنش سیخ شد مار فکر کرد او خار پشت است از ترس فرار کرد .
8- پیام روزهای سیاه سیگاری شبهای تباه بیماری است.
9- عاقلی به دیوانه ای گفت چرا پرت وپلا می گویی ؟ دیوانه گفت مگر دیوانه ام که از زبانم استفاده نکنم.
10- مواظب باش گفتار زیبا یی رفتار زشتی را در نظرت مخفی نکند .
11- اگر خودت را خیلی سفت ومحکم بگیری دست وپایت بهم می پیچد و زمین می خوری وهیچکس هم بدادت نمی رسد.
12- توجه ! توجه! هواپیما در ارتفاع دوازده هزار پایی دچار حادثه شده است پس خونسردی خود راحفظ کنید و کمر بند ها را شجاعانه باز کنید تا راحتتر به آسمان پرواز کند.
احمد ابراهیمزاده مشهدی تخلص (آبی (آسمانی) ) ابراهیم زاده ی مشهدی تخلص (آبی (آسمانی)) شاعر ، نویسنده و خواننده و دارای شمّ سیاسی و ذوق فنی و هنری و تحقیقاتی در موارد مختلف و متنوع و دارای مدرک فوق دیبلم مخابرات و کارشناس حقوق(کام من تلخ از همه تلخینه هاست) درد من درد تمام سینه هاست) (این دل تنگ بخون آغشته ام ) زخمی ی تیغ تمام کینه هاست) (اشک من هم در نمود دردها) (بر رخم زنجیری از آیینه هاست) |